Monday, February 28, 2011

روشهای مقابله با ترس برای راهپیماییهای خیابانی

ترس شما از پلیس یا بسیج کاملا طبیعیست.صورت نتراشیده و زمخت و لباسهای مندرس و کثیف رفتار حیوان مانند برای انسانهای مدرن و با شخصیت رعب آور و تاثیرگذار است.
ولی حقیقت امر اینست که هرگاه شما به ترس اجازه میدهید تا بر شما سوار شود به کسانی که بر ترسشان پیروز شده اند خیانت کرده اید.
در این مطلب میخواهم راههای مقابله با این ترس و وحشت را بررسی کنم.
ترس از تنهایی: سعی کنید تنها نباشید.قبل از رفتن به راهپیمایی با دوستان خود قرار بگذارید و بصورت گروهی به راهپیمایی بروید.
مخصوصا اگر نزدیک به یکدیگر و دست در دست بدهید و همگی سرود یا شعار سر دهید بطور یقین بر ترستان چیره خواهید شد
ترس فرار: فرار ناشی از ترس است. زمانیکه سگی را ببینید اگر فرار کنید شما را تعقیب میکند ولی اگر وجود او را بروی خوتان نیاورید . یا حتی بسمتش حمله ور شوید اوست که فراری میشود.بنا به تجربه شخصی بارها دیده ام که چگونه فرار چند نفر  باعث فرار گروهی عظیم میشود.بهترین کار در زمان حمله بسیجیان بجای فرار نزدیکتر شدن به یکدیگر و حتی در آغوش کشیدن گروهیست.
ترس از خشونت: بسیاری از افراد شرکت کننده در راهپیماییها از حرکات خشن و تحاجمی بیزارندو اینچنین اقداماتی باعث فراری شدن آنها از صحنه میشود. اگر کسی در بین شما به این اقدامات دست میزند به او این مورد را گوشزد کنید که این اقدامات باعث از بین رفتن جمعیت میشود.  حقیقت امر این است که بسیج یا پلیس هیچگاه به یک جمعیت بزرگ حمله ور نمیشود مگر آنکه مجبور شود.
به خودتان ایمان داشته باشید و بدانید که نیرویی بزرگتر و قویتر از قدرت اتحاد شما نیست و با هم شکست ناپذیر خواهید بود

Monday, February 21, 2011

.

ای کاش تو تعطیلات عید هر از گاهی برنامه تظاهرات بزاریم تا این سگای رژیم هر روز سر کار باشن و نوروز بدهنشون زهرمار بشه

Wednesday, February 16, 2011

قصه خلیفهٔ جنگل


یکی‌ بود یکی‌ نبود
زیر گنبد کبود هیچکی نبود
توی روزگار قدیم تو یک جنگل خشک و خشن بغل یک مرداب یه سوسمار بزرگ سلطنت میکرد.
سلطنت هم که نه خلافت میکرد.
واسه خودش برو و بیائی‌ داشت که بیا و ببین.
روباه‌ها براش آواز میخوندن و خرسا براش ماهی‌ میگرفتن.
پوست شیرو گذاشته بود زیر پاش کلهٔ ببرو هم زده بود به دیوار.
از صبح تا شب سگا براش دعا میخوندن از شب تا صبح هم کفتارا واسش گریه میکردن.
چشمای عقابو در آورده بودن واسه تفریح که پرواز کنه بره تو درختا بهش بخندن.
مار جماعت تو کار بیزینس بودن.بیزینس هم خوب بود و هر شب پشت سر کفتارا واسه سوسمار دعا میخوندن
البته توی این جنگل یه سری حیوونایه دیگه هم بودن که همچین کم هم نبودن. حتی خیلی‌ بودن.خیلی‌ هم زیاد بودن.
یه گروه برّه و گاو و خوک
یه گروه هم کبوتر  خرگوش و موش
قبل از این هم البته بودن یک چندتا بلبل و طوطی و لاکپشت
بلبل روزی که دید دیگه هیچ گلی‌ نیست پر زدو رفت.
لاکپشت دلش براش تنگ شد اومد حرف بزنه تو لاکش حبس خانگی شد
طوطی بر ضدّ سوسمار سخنرانی‌ کرد.زبون طوطی رو از ته بریدن برا پیش غذا دادن به سوسمار که اشتهاش باز بشه.
کبوتر و خرگوش و موش هر شب میشینینن پیش هم میگن میگن چکار کنیم؟چطوری از شر سوسمار راحت بشیم؟
چکار کنیم تا برّه و گاو و خوک بیان با ما یکی‌ بشن.
شما میگید چکار کنن؟موش گرچه خیلی‌ شجأعه ولی‌ بفرستیمش به جنگ سگ‌ ؟ یا به خرگوش بگیم کفتار رو ناکار کنه؟ کبوتر حاضر شده که جونشو فدا کنه ولی‌ میگه اونا که با عقاب اینجوری کردن من باهاشون چکار کنم؟
ما که توش موندیم شما بگو چکار کنن؟

Thursday, February 10, 2011

چند توصیه برای درس گرفتن از مصر

خوب بسلامتی و مبارکی مصریها بی مبارک شدن و ظاهرا به چیزی که میخواستن رسیدن.این وسط میخوام به چند نکته اشاره کنم و چند پیشنهاد بدم
اول اینکه مصریها تمام مدت یکجا نشستن و از جاشون تکون نخوردن ولی ما تو ایران گیر این بودیم که از کجا بکجا بریم.ایندفعه رو لطفا با خودتون پتو و کمپوت و کنسرو لوبیا ببرید و تو میدون آزادی نشستمان کنید
دوما اینکه در ایران  یک سری آقایون گیر سه پیچ داده بودن که برید صداوسیما رو بگیرید.مگر تو مصر کسی صداوسیما رو گرفت؟ آقا بیخیال صداوسیما و بیت رهبری و این حرفا بشید.شما تو همون میدون آزادی نشستمان کنید همون آقایون اگر حالشو داشتن میرن صداوسیما رو میگیرن
سوما که تو قاهره همه چیز و همه جا تعطیل بود ولی بازاریان عزیز ایرانی به هیچ عنوان تعطیلی حالیشون نبود تا اینکه دولت خواست ازشون مالیات بگیره. بنابر این لطف کنید و هر چی مغازه دیدید سر راهتون آتیش بزنید و اموالشون رو رابین هود وار بین مردم تقسیم کنید.
نکته چهارم اینکه برای اینکه کل سیستم کشور بخوابه و کسی نره سر کار باد تایر هر چی ماشین دیدید رو بکشید.البته این کار رو برای موتورها هم حتما انجام بدید
پنجم اینکه یکسری افراد میگفتن که خانما باید کشف حجاب کنن.والا در اون شرایط من خیلی صلاح نمیدونم که کسی کشف حجاب کنه چون هنوز ملت بی جنبه خیلی زیاد هستن و یهو دیدید خدای نکرده یه اتفاقات عجیب و غریبی پیش اومد
نکته ششم اینکه میگن مصریها برای اینکه همیشه میدان پر باشه نوبتی میرفتن خونه و استراحت میکردن. در ایران اگر کسی گفت من میرم خونه بخوابم و برگردم باور نکنید.طرف میره خونه و دیگه پیداش نمیشه.بنابر این تمام وسایل مورد نیازتون رو با خودتون بیارید.و برای اینکه بتونید قشر بزرگی از جمعیت تهران رو در میدون آزادی نگهدارید میتونید تریاک مجانی بین مردم توزیع کنید.
یک نکته دیگه اینکه خیلی میپرسند که اگر تو میدون بمونیم برا دستشویی چکار کنیم؟ این سوال بسیار خوبی هستش و میتونید با خودتون کلی جوراب بیارید و محصولاتتون رو در جوراب تولید کرده بسمت نیروهای خودجوش بسیج پرتاب کنید.
اگر نکته دیگری بفکرتان میرسه حتما بفرمایید

Tuesday, February 8, 2011

جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران
وقتی که معنای کلمه جمهوری را چستچو کردم به نکته جالبی رسیدم:
جُمهوری نوعی حکومت است که در آن ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده می‌شود و دوران تصدی او محدود است. جمهوری از نظر مفهوم واژه بیش‌تر درجاتی از مردم‌سالاری را نیز در بر دارد. اما، در عین حال، بسیاری از دیکتاتوری‌های غیر سلطنتی نیز ممکن است به این نام نامیده شوند و در این وجه، حکومت جمهوری تنها به معنای حکومت غیر سلطنتی است.
جالبیش برا من اینه که طبق این تعریف حتی اسم جمهوری اسلامی ایران هم جعلی و تقلبیه. فرق مقام ولایت فقیه و مقام سلطنت چیه؟
در جمهوری اسلامی ایران همه چیز تقلبی و جعلی شده.دروغ و نشر اکاذیب برای مقامات یک امر بسیار عادی و روزمره بشمار میاد.
در واژه "جمهوری اسلامی ایران" کلمه اسلامی هم چندان واقعی نیست.بنظر من و در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی ایران یک کشور اسلامی بشمار نمیاد.البته درسته که حکومت ایران مردم رو وادار به اسلامی بودن میکنه و بله بیشتر مردم ایران هم مسلمان هستند ولی این مسلمانی بیشتر یک حالت درونی و قلبی داره و در مقایسه با دیگر کشورهای مذهبی به هیچ وجه نمایان و آشکار نیست.
اصولا برای حل هر مشکلی باید اون رو مورد مطالعه قرار داد و در باره اون تحقیق کرد.ولی وقتیکه به مشکل حال حاضر ایران میرسیم مقامات نه تنها کاری به حقیقتها ندارن بلکه اینقدر در دروغها و چاپلوسیها گم میشوند که به این نتیجه میرسند که نه  تنها مشکلی وجود نداره بلکه ایران بهترین کشور دنیاست.
میدونم که قبول این واقعیت که ایران یک کشور اسلامی نیست برای خیلی افراد سخته برای همین سعی میکنم بیشتر توضیح بدم.
در دنیا تعداد کشورهایی که مذهبی بشمار میروند خیلی هم زیاد نیست.برای نمونه با کشورهای همسایه شروع میکنیم.کشورهایی مانند پاکستان یا افقانستان که قانون حجاب اجباری ندارند ولی از نظر مذهبی بودن بسیار مذهبی تر از ایرانیان هستند .
ملاک مذهبی بودن یک کشور چیست؟
صرف اینکه بگیم مردم یک کشور مسلمان یا مسیحی هستند دلیل نمیشه که بگیم اون کشور یک کشور مذهبیه.
مردم اون کشور باید این مذهبی بودن رو نشون بدن. برای نمونه مسلمانها به مسجد و مسیحیان به کلیسا میروند.
در آمریکا که کشور مذهبی بشمار نمیاد عده بسیار زیادی هر یکشنبه به کلیسا میروند به شکلی که تقریبا تمام کلیساهای این کشور از مردم پر میشوند. و جالب اینجاست که بر خلاف مساجد ایران تمام درآمد کلیسا نه از طریق دولت که توسط همان مردم تامین میشود.
شما دوست عزیزی که این مقاله را میخوانید آیا هر هفته به مسجد میروید؟ بگمان شما چند درصد مردم هر هفته به مسجد میروند؟
طبق محاسبات تقریبی من در تهران و حومه حدود 950 مسجد وجود دارد.حالا با حساب بیش از بیست میلیون جمعیت تهران و
حومه فکر میکنید چند درصد مردم این منطقه به مسجد میروند؟
با این حساب برای هر بیست و یکهزار نقر یک مسجد وجود دارد در حالیکه بیشتر این مساجد بسختی می توانند جمعیتی بیش از دو هزار نفر را در جای دهند.
میگویند که نماز از واجبات دین است. آیا شما همیشه نمازتان را میخوانید؟ بنظر شما چند درصد مردم ایران نمازشان را مرتب بجا می آورند؟ البته تعدادشان کم نیست ولی بشخصه بین تمام دوستان و آشنایان من تعداد کسانی که خودشان را مسلمان میدانند ولی نماز نمیخوانند دهها برابر نماز خوانان است.
هدف من حمله به دین نیست بلکه توجه کردن به حقایق است.دین و دینداران برای من محترم  بوده و خواهند بود ولی حقیقت امر این است که دینی که حکومت ایران دم از آن میزند و همه را وادار به پیروی از آن میکند در جامعه امروز ایران متعلق به یک اقلیت است.دینداران و مسلمانان واقعی ایران را باید از اقلیتهای جامعه دانست.جامعه ای که تمام قوانین آن مبنی بر احترام و کمک به همین اقلیت است.
قوانینی که حتی از خود اسلام هم فراتر میروند.برای نمونمه حجاب در اسلام بر مسلمانان واجب است ولی در ایران بر همه.
شاید ایران چهل سال پیش کشوری مذهبی بود ولی ایران امروز فقط روکش مذهبی بر روی خود دارد.
 نسل جوان ایران سالهاست که اسلام و اسلامی بودن بشکلی دیگر میشناسد.
شاید صبحهای سردی که کودک دبستانی مجبور بودند در حالیکه از سرما بخود میلرزیدند به تلاوط آیات مجید گوش بسپارند هیچکس به این موضوع نمی اندیشید که شاید این نمایش این کودک را از هرچه دین است بیزار کند
با وجود تمام تلاش دولت مردم عید نوروز را جشن میگیرند نه عید غدیرخم.
در روز میلاد امام زمان جوانان از اینکه یکروز تعطیل هستند خوشحال اند و در سالروز وفات امامان به عذاداری نمی پردازند و حتی اگر تعطیل شوند ازین تعطیلی به نحو احسنت استفاده کرده و به تفریح و شادی البته در خفا می پردازند.