Thursday, September 29, 2011

رويانيان دو سال پيش: من استقلالي هستم



جهان ورزش نوشت:وقتي که محمد رويانيان رييس پليس راهور ناجا بود طي مصاحبه‌اي با هفته نامه امين جامعه اذعان کرد که استقلالي است و از بچگي طرفدار اين تيم است.
 شاید در آن دوران رویانیان حتی به فکرش هم خطور نمی کرد که یک رئیس پلیس روزی بتواند مدیر عامل باشگاه فوتبال آن هم پر طرفدار ترین تیم آسیا بشود.رئیس ستاد حمل نقل و سوخت را باید یک استقلالی دانست که اکنون مدیر عامل پرسپولیس شده است.
انتخاب رویانیان که با حاشیه فراوانی همراه بود مسیر ناهمواری برای این استقلالی قدیمی نمایان کرد در این راه هواداران بی صبر پرسپولیس را هم نباید از یاد برد.رويانيان در اين گفت و گو که به مناسبت هفته نيروي انتظامي چند سال گذشته انجام شد اضافه کرده که البته علاقه و تعصب وي به تيم فوتبال استقلال مربوط به دوران جواني‌اش است و هم اکنون علقه‌اي به تيم آبي پوش پايتخت ندارد.
در گفت و گوي وي با امين جامعه رويانيان همچنين از علاقه به قرمه سبزي و خورشت بادمجان به عنوان غذاي مورد علاقه‌اش صحبت کرده بود.

اگر گفتید مشکل این مسجد چیه؟


1- کاشیکار مست بوده
2- دادن روسها بسازنش
3- خواستن که پازل باشه مردم سرگرم بشن
4-پول کم آوردن دادن بچه های بسیج کار رو تموم کنن

شما چی فکرمی کنید؟

Tuesday, September 27, 2011

شاهکار رانندگی در تهران

شاهکار رانندگی در تهران

قذافی: منتظر شهادت هستم!


سرهنگ فراری لیبی با تاکید بر اینکه همچنان در این کشور حضور دارد، اظهار داشت: در مواجهه با غرب و مزدوران کوچک آن انتظار شهادت را می کشم!

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شبکه اللیبیه (وابسته به رژیم سابق لیبی)، "معمر قذافی" در آخرین اظهاراتش که از طریق "رادیو بنی ولید" پخش شد، هوادارانش را که از قبیله الورفله هستند و در برابر انقلابیون در شهرهای بنی ولید و سرت مقاومت می کنند مورد تمجید قرار داد.

سرهنگ فراری در ادامه این اظهارات خطاب به هوادارانش افزود: شما با این جهاد راه پدرانتان را زنده نگه می دارید و من با شما در میدان نبرد هستم.

قذافی تاکید کرد: اینکه می گویند قذافی در ونزوئلا و یا نیجر است، دروغ است. این مزدوران بی مایه و اوباش نمی دانند که من بین ملت خود هستم و در همین روزها آنان را غافلگیر می کنم.

وی افزود: آنان فکر می کردند که لیبی با اصابت اولین موشک و حمله بزرگترین ارتش تاریخ جهان به امر آنها در می آید، اما فراموش کردند که لیبی منشا تاریخ است و این ملت بزرگترین ملت دنیا در مقاومت، پایداری و مبارزه با دشمنان است.

Monday, September 26, 2011

نژاد پرستی ایرانی


در محفل دوستان نشسته بودیم که دوستی شروع کرد به فحاشی به اعراب.بهش گفتم این یعنی نژادپرستی. یهو عصبانی شد و شروع
 کرد به مرور تاریخ ایران. گفتم عزیز من توهین به هر قوم و ملتی یعنی نژادپرستی. بیشتر عصبانی شد .
نژادپرستی مختص به نازیهای آلمانی یا سفید پوستهای ک ک ک ایالت آلابامای آمریکا نیست.
شاخ و دم هم نداره.توهین به ملتها یا مسخره کردنشون برای ما کاملا عادیه.
درسته که نژادپرستی ایرانی در سطح عملی خفیفه و قتل یا آزار جسمی رو شامل نمیشه ولی در سطح گفتاری اصلا کم نمیاره. تمام جوکهای ما مخصوص ترکها اعراب و لرهاست. 
زمانیکه در ایران بودم در دوره دبستان در شهر فرهنگی شیراز یه دوست سیاهپوست آمریکایی داشتم. ناظم و مدیر مدرسه از کتک زدنش لذت خاصی میبردن و این پسر بیچاره رو که فارسی زیادی هم بلد نبود رو هر روز میزدن. هر از گاهی هم که مهمون ما میشد هم تمام بچه های محل جمع میشدن و داد میزدن سیا بمبولی سیا بمبولی. البته اکثر مردم خیلی دوستش داشتن و از دلش در میاوردن.
اگر نوار یک مکالمه معمولی راجع به اعراب رو برای ما پخش کنن کاملا برامون عادی خواهد بود در حالیکه اگر اون رو مثلا به نروژی ترجمه کنن و برای یک نروژی پخش کنن جا میخوره و دلزده میشه.
من منکر نقش ویرانگر اعراب در تاریخ ایران نیستم. اگر از یک گرجستانی هم در باره ایران بپرسید بشما خواهد گفت که چگونه صفویان کشورشون را تصرف و غارت کردند و حتی زنان و دخترانشون رو برای فروش به ایران بردند و حتی اینکه از پسربچه هاشون هم نگذشتن. آیا یک گرجستانی باید بگه که ایرانیها همه بد هستن ؟ و 
هر بار که کلمه ایران یا ایرانی رو شنید انواع و اقسام فحش رو همراهش کنه؟
یا مگر نه اینکه پادشاهان ایرانی دوبار به هند حمله کردن و غارتشون کردن؟

البته نژادپرستی ایرانی نکته جالبی هم داره و اون اینکه ما برخی نژادها برتر از خودمون میدونیم. و مثلا اروپاییها یا آمریکاییها خیلی کارشون درسته یه ژاپنیها باهوشترین  آدمای دنیا هستن و از این حرفها ....
در حال حاضر نوع جدیدی از نژادپرستی ایرانی در حال گسترش هست که بیشتر جنبه مذهبی یا بهتر بگم ضد مذهبی داره. شبکه های لس آنجلسی از مروجان این پدیده هستن که البته باعث بالا رفتن درآمد شون هم هست.
 اینها میرند سر اصل مطلب و فحاشیشون رو متمرکز دین اسلام و پیغمبر و امامان میکنن.من شخصا به هیچ دین خاصی اعتقاد ندارم و از هیچ کدوم هم دفاع نمیکنم ولی این عمل رو هم توهین به معتقادان به اسلام میدونم. توهین به ملیت یا اعتقاد افراد هم نژادپرستی بحساب میاد. من شخصا بحثهای اعتقادی زیادی داشتم وکم نبودن کسایی که من از اسلام خارجشون کرده باشم ولی این کار رو بدون توهین و خیلی دوستانه انجام دادم. 
توهین به اعتقادات مردم نه تنها اعتقادشون رو سست نمیکنه بلکه اعتقادشون رو راسختر میکنه.
این قضیه بظاهر معمولی باعث شده که خیلی از هموطنان ترکمون خواهان استقلال و جدایی از ایران بشن.نکته ای که میتونه اتحاد ملی رو زمین بزنه و پست سرش کردها اعراب و بلوچها باشن و از اون ایران عظیم زمان هخامنشی که مرتب بهش میبالیم فقط چندتا شهر تهران و شیراز و اصفهان باقی بمونه!

بهرحال حساسیتهای منطقه کم نیست و نمیشه توقع داشت که یهو عاشق چشم ابروی اعراب بشیم ولی همینکه در گفتار روزمره به اونها فحاشی نکنیم و در جوکهامون ترکها رو اینقدر مسخره نکنیم شروع خوبیه برای پیشرت فرهنگی.

عليرضا افتخاری: هيچ‌وقت شاگرد شجريان نبوده‌ام



جناب افتخاری به فارس نیوز گفت که هیجوقت شاگرد شجریان نبوده. ما هم خیلی متشکریم که نکته رو گفتن تا بدونیم که شاگردهای
 استاد شجریان هم در راه ایشان ثابت قدم هستند .
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900704001159


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، علیرضا افتخاری در آستانه دومین همایش کار آواها و آیین‌های موسیقیایی کار با انتقاد از شرایط فعلی موسیقی، از هنرمندان فعال این حوزه خواست تا فضای دوستانه‌ای را در موسیقی کشور ایجاد کنند.
وی با بیان این مطلب افزود : به نظر من در برگزاری چنین نشست هایی  باید ابتدا به فکر ایجاد فضای دوستانه و همدلی میان هنرمندان موسیقی بود؛ مساله ای که متاسفانه در سال های اخیر شکل موثر خود را از دست داده و باعث دوری هنرمندان از یکدیگر شده است.
وی ادامه داد : از نظر من دوستی و همدلی مهم ترین مقدمه برگزاری چنین همایش‌هایی ست. اما وقتی عده‌ای از افراد بعضی‌ها را دشمن می‌پندارند ، یکی را استاد می‌نامند و دیگری را شاگرد، چه انتظاری از اعتلای جریان موسیقی می‌توان داشت؟ آیا در زمان‌هایی که هنرمندان بزرگی در عرصه موسیقی فعالیت می‌کردند، این نوع رفتارهای ناشایست وجود داشت؟
این خواننده صاحب نام موسیقی گفت: در زمانی که ما در محضر استادانی چون جلال تاج اصفهانی ، حسین خواجه‌امیری ، اکبر گلپایگانی ، ناصر مسعودی بودیم ،آنچه برای این هنرمندان نامی موسیقی ایران مهم بود، اخلاق بود. اما متاسفانه در این دوران یک سری بازی ها در عرصه موسیقی به راه افتاده که شان موسیقی ایران را به نازل ترین شکل ممکن خود در آورده است. بنابراین با وجود تلاش هایی که انجام می گیرد،به طور حتم نمی توان شاهد اتفاقات ثمربخشی در عرصه موسیقی باشیم.
افتخاری در بخش دیگری از صحبت‌های خود ضمن تاکید برشکل گیری موسیقی شاخص ایرانی تصریح کرد : به نظر من دیگر نمی‌توان امیدی به داشتن موسیقی شاخص و هنرمند شاخص بود چرا که شاخص، هنرمندانی چون تاج اصفهانی ، سید حسین طاهر زاده و ادیب بودند که در زمانه خود با آرامش و همدلی به اعتلای موسیقی ایرانی فکر می‌کردند و فارغ از حرف‌ها و حاشیه‌هایی که در دوران ما کم نیست، چنان با صداقت به فعالیت در عرصه موسیقی می‌پرداختند که ما شاهد یک جریان موثر بودیم.
این هنرمند ادامه داد: ما برای دل مردم می خوانیم ، ما آمده ایم تا در دل مردم حضور داشته باشیم  و  در این فضای وانفسا با شعر و موسیقی ایرانی در حد و توانایی خود در خدمت مردم باشیم .من امیدوارم این نوع اخلاقی که در جریان موسیقی کشورمان حاکم است از منیت ها و غرورها دور شده و ما خود را تافته جدا بافته از یکدیگر و بهتر از هم ندانیم.
وی با بیان این که صداقت، اصلی ترین عنصر پیشرفت در هنر موسیقی ایرانی ست ، گفت : ما باید صداقت داشته باشیم و با مردم باشیم و همواره به این سوال فکر کنیم که آیا قدمای ما با کلک  و فریب می خواندند ؟ آیا آن هایی که با شکوه می خواندند، این چنین برای ویران کردن موسیقی ایرانی تلاش می کردند ؟ اینها را باید گفت و به هنرمندان جوان و تعدادی دیگر از هنرمندان فعال موسیقی تاکید کرد که برخی از آوازهایی که ما اکنون شنونده آن هستیم، آن چیزی نیست که در علم موسیقی وجود دارد . من یادم می آید زمانی مردم برای شنیدن اآاز فلان هنرمند خواننده از رادیو از ساعت ها قبل در کنار گیرنده های خود  انتظار می کشیدند تا آواز و هنرنمایی هنرمندان موسیقی را از دست ندهند . اما آیا اکنون هم ما شاهد چنین رویکردی هستیم ؟
افتخاری تصریح کرد : باورکنیم که مردم شریف ایران زمینه موسیقی ایرانی را کاملا می شناسند و می توانند موسیقی خوب و بد را از هم تمایز دهند. پس بیاییم در کنار یکدیگر به فکر چاره ای باشیم تا بار دیگر موسیقی علمی و با کیفیت ایرانی بازهم در جریان هنری کشور طنین انداز شود.
خواننده آلبوم های ماندگاری چون سرو سیمین، خروش بحر، عطر مهر، شکوه عشق ونیلوفرانه درباره یادگیری  آواز  نکاتی اشاره کرد و گفت : بسیاری از دوستان می‌پندارند که من از شاگردان آقای شجریان هستم. در حالی که این طور نیست چرا که من از شاگردان زنده یاد استاد تاج اصفهانی هستم که در جوانی به محضر ایشان برای یادگیری آواز رفتم. در مورد آقای شجریان هم باید بگویم که ایشان در زمانی از صدای من خوششان آمد و من مدتی با رفت و آمد در منزلشان با این هنرمند در ارتباط بودم.
وی با تاکید بر تغییر در جریان موسیقی کشور خاطر نشان کرد : هرگاه بازی‌ها ، کلاس گذاشتن های بی‌مورد ، منیت‌ها ، غلوها و خود ناشناسی هااز بدنه موسیقی کشور برداشته شد، آن گاه می توان به فکر برگزاری همایش های و جلساتی افتاد که می‌تواند  هم تاثیر خوبی در موسیقی کشور داشته باشد و  هم انتظارشنیدن موسیقی خوب را در ما پدیدار کند.
افتخاری ادامه داد : متاسفانه من خوانندگانی را می شناسم که با اسکورت های بیست نفره در حال رفت و آمد هستند. آیا این درست است؟ آیا مافیایی بودن  تعدادی از خوانندگان موسیقی می تواند کمکی به موسیقی ایرانی باشد؟
این خواننده در رابطه با گردهمایی تمامی موسیقی کاران نواحی ایران در تالار اندیشه حوزه هنری تصریح کرد : با وجود تمام تلاشی که در زمینه برگزاری رویدادهای مختلف و مهم موسیقی از جمله همین همایش کار اواهای موسیقی انجام گرفته اما بااین حال معتقدم تا زمانی ما نتوانیم با مردم باشیم و برای آن ها کار کنیم این نشست ها جز طول زمان سود دیگری نخواهد داشت.
وی افزود: ناراحتی و نگرانی من از این وضعیت کار را به جایی رساند که می خواستم کتابی را با عنوان تبهکاران موسیقی منتشر کنم که متاسفانه هنوز امکان انتشار آن فراهم نشده اما با این حال معتقدم باید بت منیت ها را مثل این عزیزان هنرمند نواحی ایران شکست . باید به سمتی رفت تا آواز ایرانی مثل آوازهای محلی جایگاه اول خود بازگردد . باید به سمتی رفت که خوانندگان بدانند که سبک چه معنی دارد و نوازندگی چه تاثیری در اعتلای فعالیتشان دارد و نشان بدهند که در نزد استاد به فراگیری موسیقی پرداخته‌اند.
انتهای پیام/ا

Wednesday, September 21, 2011

و اینگونه شد که تیم والیبال ایران به جهنم رفت

به گزارش خبرگزاری فارس، بازیکنان تیم ملی والیبال بزرگسالان ایران عصر امروز پس از بازی با تیم افغانستان، در اقدامی غیر اخلاقی، با
 داور زن این مسابقه که اهل قرقیزستان است دست دادند.

این مسابقه در استادیوم 12 هزار نفری آزادی و در چارچوب مسابقات جام قهرمانی آسیا به میزبانی کشورمان برگزار می شود.

گفتنی است این مسابقه به صورت زنده از شبکه سوم سیما پخش شد.

برخی از مسئولان تیم در توجیه این اقدام عجیب بازیکنان، به قوانین بین‌المللی فدراسیون والیبال استناد کردند
.

اعدام پسر 17 ساله با حضور 15000 تماشاچی


قصاص «علیرضا ملا سلطانی» پس از قرائت حکم، در ساعت پنج و نیم صورت گرفت. به گزارش ایرنا، قصاص قاتل روح الله داداشی براساس حکم شعبه اوّل دادگاه کیفری استان البرز، تأیید و بر اساس حکم صادره در شعبه یازدهم دیوانعالی کشور و تنفیذ حکم از سوی ریاست محترم قوه قضاییه صورت گرفت. این حکم در محل وقوع جرم در منطقه ۴۵ متری گلشهر کرج - خیابان پونه در مقابل هزاران نفر از جمعیت حاضر اجرا شد. فعالین حقوق بشری در طی روزهای اخیر نسبت به صدور و قصد اجرای حکم اعدام این نوجوان که در سن ۱۷ سالگی مرتکب قتل شده*اند انتقاداتی داشته*اند. ایران جزئ معدود کشورهایی است که نوجوانان را اعدام می*کند و این امر مقایر با کنوانسیون حقوق کوذک است که ایران نیز آن را امضا کرده است.تصاویر اعدام این نوجوان را در زیر مشاهده کنید.به علت زیاد بودن تعداد عکسها به ادامه مطلب رجوع کنید."علی*رضا م " قاتل روح*الله داداشی در ساعت 5 و 15 دقیقه از خودروی ون برای اجرای مراسم پیاده شد. وی پیراهن و شلوار یک دست سورمه*ای رنگ به تن داشت. با آمدن "علی*رضا م " حدود 15 هزار جمعیت حاضر شروع به فریاد زدن کردند. عده*ای به وی فحاشی کرده و عده*ای سوت و کف می*زدند که با هدایت برگزارکنندگان مراسم،* فریادهای الله اکبر در فضا طنین انداز شد. در ساعت پنج و 19 دقیقه حکم قصاص قاتل اجرا و وی به دار مجازات آویخته شد. در ساعت پنج و 25 دقیقه یک دستگاه آمبولانس برای اعزام جنازه قاتل به پزشکی قانونی در محل حاضر شد. در ساعت پنج و 55 دقیقه یعنی حدود 45 دقیقه پس از اجرای حکم*، جنازه قاتل از بالای دار به پایین منتقل و در آمبولانس قرار داده شد. و بالاخره اینکه، علی*رضا م قاتل روح*الله داداشی در زمان اجرای حکم حالت روحی نامتعادلی داشت. وی در زمان رفتن به روی چهارپایه دو بار پایش لغزید و با صدای بلند گریه می*کرد. علی*رضا مدام اسامی ائمه اطهار (ع) به ویژه امام حسین (ع)، امام رضا (ع) را فریاد می**زد و طلب بخشش می*کرد. وی حتی نام برخی از نزدیکانش از جمله مادر خود را فریاد زده و از اولیای دم طلب عفو داشت که البته صدایش در همهمه حاضران گم بود. جمعیت حاضر در این مراسم در مورد اجرای حکم قصاص قاتل نظرات متفاوتی داشتند. عده*ای از آنها خواستار اعدام و عده*ای دیگر خواستار بخشیدن علی*رضا بودند.











Friday, September 16, 2011

بذر مرگ



و آنانی که در زمين بذر مرگ ميکاشتند تو را از ياد برده بودند
.

و آنانی که با داسهای بلند و تيزشان نگاهها را درو ميکردند تو را از ياد برده بودند

.

و آنانی که جوانه های اميد را می سوزاندند تو را از ياد برده بودند


.

و آنانی که با پارچه های سفيد بر چهره گوشها را سمپاشی 


میکردند تو را از ياد برده بودند


.





و آنانی که تو را از ياد نبرده بودند بدنبالت هستند با همان داسهای بلند و تيزشان


.

...
...

کاشانی باید استعفا بده.

کاشانی باید استعفا بده.هیچ توجیهی قابل قبول نیست.مدیری که حتی برای دیدن بازی به ورزشگاه نمیاد .